محرم-پاییز 94
باز باران با محرم
می خورد بربام قلبم
یادم آمد کربلا را
دشت پرشوروبلارا
گردش یک ظهر غمگین
گرم و خونین،لرزش طفلان نالان
زیرتیغ ونیزه هارا
باصدای گریه های کودکانه
اندرآن صحرای سوزان
می دودطفلی سه ساله
پرزناله
دل شکسته
پای خسته
بازباران قطره قطره می چکداز چوب محمل
خاکهای چادرزینب که کم کم می شود گل
باز باران بامحرم

+ نوشته شده در شنبه بیست و پنجم مهر ۱۳۹۴ ساعت 13:18 توسط لیلا درگاهی
|
بایاری خداوند متعال کار این وبلاگ راشروع می کنم .با امید به این که بتوانم باری از دوش دانش آموزانم بردارم.به سوالات آنها پاسخ بدهم وبه معلوماتشان درزمینه ی فیزیک بیفزایم.